یا
،
یا
،
،
،
،
،
یا
،
،
،
،
،
،
،
،
نمیدونم قبل ترها اینجا گفتم یا نه
ولی یه دکتر داشتیم که اخلاقش بلا نسبت شما مثه ** نیومده اعصابش خرد بود و به زمین و زمان اشکال میگرفت و به همه میتوپید و پاچه میگرفت
الحمدلله الحمدلله الحمدلله از این بیمارستان رفته و به جاش یه خانم دکتر مهربون اومده و خوش اخلاقه و صبوره و همه چی رو توضیح میده و با مامانا مهربونه و برای پدرها وضعیت بچه رو قشنگ توضیح میده
ولی میدونی گاهی یه موقعیتهایی پیش میاد که میگم اینجا باید اون دکتر سگ اخلاقه میبود تا در برابر والدین پر رو که سلامتی بچه شون براشون اهمیت نداره وایمییستاد و دعواشون میکرد
و بیشتر که فکر میکنم میبینم برای مقابله با افراد بیشعور نفهم و همینطور مقابله با جامعه مردسالارمون که فکر میکنن خانم دکتر چیزی سرش نمیشه باید اخلاقت مثه سگ باشه و یبس باشی و سرد و سنگین و محکم و مردونه باشی
باز ساعت ۴ صبحه و من روی صندلی بیمارستان نشستم و خواب و بیدارم.
باز ساعت ۴ صبحه و من یادم میاد وبلاگ دارم
اول میخواستم اینجور بنویسم اما خب انقده حرف زیاده و منم اونقدرا صبور نیستم که ادبی و خوشگل موشگلش کنم همینجوری میگم
اوضاع چطوره؟
خیلی خوبه
تراپیها واقعا خوب پیش میره
الان احساس بهتری دارم
دو سه هفتهای میگذره از اون روزی که مشاور گفت خودت بار رو دوشت نذار، عارفه کوچیک خسته است. هر چقدر والدینت بار رو روی دوشت گذاشتن دیگه خودت این کار رو نکن
یه عالمه کشمکش و دعوا داشتیم اما الان حالم بهتره
و به این رسیدم که گاهی بارهای سنگینی روی دوشمون میذاریم و فکر میکنیم که بقیه ما رو مجبور کردن و توی رودربایستی یا مجبوری قبولش کنیم که شاید اگه همونجا مقابله کنیم و یا حتی بعد تر جلوش رو بگیریم، میبینیم که اصلا اجباری نبوده و خودمون اینجور فکر میکردیم
حالم بهتره
اما رابطه ام با والدینم همچنان پر از خشمه
خشم از باری که به عنوان فرزند اول بودن روی دوشم گذاشتن
خشم از تبعیضها و توجیهش با این دلیل که خب تو بزرگتری
خشم از اینکه انگار سختیها فقط برا من بوده و برای من هم خواهد بود
بارها تو ذهنم گذشته که از پدر و مادرم گله کنم که کاش من نمیبودم، کاش منو به دنیا نمیآوردید
کاش وقتی نمیتونید ارامش روانی برای بچه تون تامین کنین، تصمیم به داشتن بچه نگیرید
کاش میرفتین یاد میگرفتین که چجوری با بچههاتون رفتار کنین.
همه اینا تو ذهنم میگذره اما این که الان و تو این روزها کسی رو دارم که میدونم پشتمه، هوا مو داره و دوستم داره قلبم رو برای این سختیها محکم تر میکنه.
تعداد صفحات : -1